دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 151 KB
تعداد صفحات : 125
بازدیدها : 946
مبلغ : 10000 تومان
خرید این فایلپایان نامه بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانیحرکتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان در 125 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
موفقیت کودکان در مدرسه تا حدودی به رویدادهایی بستگی دارد که آنها قبل از ورود به مدرسه تجربه کرده اند. آمادگی کودکان برای ورد به مدرسه و موفقیت بعدی آنها در تحصیل، با جنبه های مختلف رشد آنها مرتبط است. عواملی از قبیل رشد جسمی، اجتماعی، شناختی، دانشی و چگونگی یادگیری در تعیین موفقیت آنها در مدرسه نقش دارند.
در گذشته، عقیده بسیاری بر این بود که ورود کودکان به دبستان، آغاز یادگیری و شکوفایی آنها در همه ابعاد رشد است. اما امروزه در پرتو تلاش صاحب نظران مختلف، مسیر تفکر و برنامه ریزی به سمت بارور کردن آموزش های پیش از دبستان، به عنوان پیش نیاز ورود کودکان به مدرسه تغییر کرده است. بی شک پیشرفت در ابعاد گوناگون رشد در سنین بالاتر و حتی مرحله زمینه سازی برای اصلاح اعمال و حرکات مختلف کودکان با توجه به پژوهش های اخیر، نوعی دگرگونی اندیشه را در زمینه رشد جسمی و حرکتی کودکان در سالهای اولیه کودکی به وجود آورده است. در دو سه دهه اخیر نیز در بسیاری از موسسه های آموزشی و تربیتی (به ویژه در جامعه ما) تمایل و گرایش زیادی در چرخش تاکید از مهارت های حرکتی و جسمی به سمت زمینه های رشد شناختی و ذهنی کودکان حس شده است. هر چند مهارت های حرکتی و شناختی لازم و ملزوم یکدیگرند و در برخی از دیدگاه های رشد مثل تئوری پیاژه، مهارت های حرکتی زیربناء و لازمه مهارت های شناختی هستند.
با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در قرن حاضر و تبلور این نکته که شکوفایی یک کشور از بستر آموزش و پرورش برمی خیزد، نیاز به گسترش دوره پیش از دبستان، بیش از گذشته خود را نمایان می سازد. بنابراین لازم است که برنامه کیفی و کمی مناسب و در خور نیازهای جسمی و روانی برای کودکان پیش دبستانی، با توجه به ویژگیهای این دوره از رشد، تهیه و تدارک دیده شود. اما پیش نیاز برنامه ریزی و سرمایه گذاری در این زمینه، انجام پژوهش هایی است از روش شناسی و مبنای نظری درستی برخوردار باشند تا با توجه به نتایج حاصله، بتوان تا حدودی نیازهای جامعه در این زمینه برطرف شود و گام هایی هر چند جزئی در زمینه بهبود وضعیت آموزشی و تربیتی برداشته شود.
بیان مسأله:
درخصوص آموزش پیش دبستانی، دیدگاههای مختلف و گاه متعارضی ارائه شده است. از یک سو افرادی نظیر الکایند معتقدند که نباید کودکان را بی محابا به سمت آموزش های پیش دبستانی بکشانیم و جو حاکم بر بسیاری از برنامه های پیش دبستانی ممکن است کودکان آنطور که باید و شاید به سوی پیشرفت رهنمون نسازد. دلیلی که برای تدارک برنامه پیش دبستانی وجود دارد این است که در حین آموزش های پیش از دبستان، کودکان تجاربی را می آموزند که ممکن است در خانه نتوانند از اثرات مثبت چنین تجاربی برخوردار باشند. اما کانینگ و لیون بر این باورند که افسانه تجارب اولیه به این امر منجر شده که ما نقش بزرگسالان را در محیط های پیش دبستانی که باید فرصتی مناسب برای کودکان فراهم کنند را نادیده بگیریم. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران معتقدند که تجارب پیش دبستانی تاثیر مثبتی بر رشد کودکان خواهد گذاشت.
تاکید بر آموزش و پرورش در دوره پیش دبستان به علت واقع گرایی، بینش، تلاش و کوشش افراد بسیاری است که عمر خود را صرف این کار کرده اند. اگر با توجه به منابع معتبر، از افلاطون که آغاز آموزش های اولیه را از هنگام تولد دانسته اند، بگذریم و باید بپذیریم که افرادی مثل جان آموس کمینوس، ژان ژاک روسو، پستالوزی، فروبل، ماریامونته سوری، پیاژه و پژوهشگران کنونی جوامع مختلف و نیز جامعه علمی و فرهنگی ایران، در شناخت هویت واقعی این دوره از آموزش و نتایج اثر بخش آن بر سرنوشت کودکان کمک و یاری رسانده اند.
در پژوهش حاضر، مهارت های روانی حرکتی و سازگاری اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی در نظر گرفته شده اند. یکی از عوامل تعامل انسان با محیط، رفتارهای روانیحرکتی است. این رفتارها دارای تظاهرات متعددی مثلاً در کارهای صنعتی، حرفه ای، تکنیکی، مهارت های شغلی، اعمال تجاری، وظایف روزمره، رانندگی، موسیقی، هنر و همینطور تربیت بدنی و ورزش می باشند، در حالی که به نظر می رسد حیطه روانی اینگونه رفتارها مورد غفلت واقع شده است. مفیدی بر ضرورت توجه به آمادگی های جسمی و حرکتی کودکان در دوره پیش از دبستان تاکید کرده است. او سعی کرده است ابتدا سال های اولیه کودکی را به عنوان مرحله ایده آلی برای یادگیری مهارت های حرکتی بشناساند، سپس قابلیت ها و توانایی های کودکان را از نظر آموزش و یادگیری مهارت های حرکتی مد نظر قرار دهد.
به علاوه پژوهش هایی که در زمینه مهارت های روانیحرکتی و اثر برنامه های تمرینی بر افزایش و بهبود اینگونه مهارتها انجام شده است توانسته است تأثیر این برنامه های تمرینی را در بهبود مهارت های روانیحرکتی نشان دهند.
از سوی دیگر مهارت های اجتماعی نیز با مهارت های روانیحرکتی ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی دارند و جنبه مهمی از رشد کودک محسوب می شوند. هدف آموزش های اولیه کودکان، اجتماعی بار آوردن (جامعه پذیری) آنان است. توانایی برای ایجاد و حفظ ارتباطات با دوستان و بزرگسالان (همچون معلمان)، پایه و رکن اجتماعی شدن را در مدرسه شکل می دهد. مهارت های اجتماعی کودکان ممکن است با پیشرفت تحصیلی بعدی آنها در ارتباط باشد و تجارب آنها با همسالان خود، احتمالاً روی نگرش های آنان در ارتباط با مدرسه و یادگیری نیز تاثیر می گذارد.
همانطور که در فصل چهارم مشاهده شد فرضیه اول این پژوهش تایید نشد. به عبارتی آموزش پیش دبستانی نتوانسته بود باعث تغییر معناداری در مهارت های روانیحرکتی کودکان شود. جالب اینکه گروه آموزش ندیده در مهارت های روانیحرکتی در مقایسه با گروه آموزش دیده نمره بالاتری کسب کردند. نتایج این فرضیه یا پژوهش حکیمی منش، تشکری، مژدهی و معین ناهمخوان است زیرا پژوهش آنها نشان داد که تحریک اضافی و ایجاد محیط مطلوب بر رشد مهارت های روانیحرکتی نوزادان تاثیر مثبتی دارد به گونه ای این تاثیر تا شش ماه بعد نیز پایدار مانده است. از سوی دیگر نتایج پژوهش با یافته های گویاکلا نیز ناهمخوان است. زیرا گویاکلا به این یافته دست پیدا کرد که برنامه های مداخله ای پیش دبستانی در بهبود مهارت های حرکتی کودکانی که د رخطر تاخیر حرکتی هستند موثر است. البته نتایج این پژوهش را نمی توان با پژوهش های حکیمی منش و همکاران گویاکلا مقایسه کرد زیرا حکیمی منش و همکاران کودکان شیرخوارگاه را بررسی کرده بودند و گویاکلا نیز به بررسی کودکانی پرداخته بود که دارای تأخیر در رشد مهارت های حرکتی بودند. البته چنین یافته ای ممکن است دلایل زیر را داشته باشد:
1- عدم دقت آزمونگران در اجرای آزمون لینکلنازرتسکی
2- هنجار نبودن آزمون لینکلنازرتسکی برای دانش آموزان ایرانی
3- یکی از عوامل موثر در رشد مهارت های حرکتی، میزان فضای مدرسه است که کودکان بتوانند آزادانه به بازی بپردازند. شاید در شهر تهران به دلیل فضای کوچک مدارس پیش دبستانی کودکان، دانش آموزان چندان که باید و شاید، حرکت و جنبش لازم را ندارند. می توان در پژوهش های آینده این مساله را بررسی کرد که آیا بین فضای مدرسه با رشد مهارت های روانیحرکتی رابطه ای وجود دارد.
نتایج جدول شماره 11 در فصل چهار حاکی ازآن است که تجربه پیش دبستانی در سازگاری اجتماعی کودکان تفاوت معناداری ایجاد نکرده است که نتایج این پژوهش با کرمی و هیبت الهی، اسحاق نیا، سعیدی زاده، حقیقت، میرزاده، دیده بان و همکاران، اکبرزاده، لیدنبرگ، پولان دیاز، دانیلز، دیوید، بنت، جانسون و همکاران، چمبرز، بارنت، لین و همکاران، شولمن و همکاران، همخوان و با نتایج پژوهش حاج بابایی ناهمخوان است قاعدتا بایستی این گونه باشد که کودکان دارای تجربه پیش دبستانی از سازگاری اجتماعی بهتری برخوردار باشند اما نتایج این پژوهش چیز دیگری رانشان می دهد. شاید بتوان در تبیین این یافته به موارد زیر اشاره کرد:
1- نوع ارتباط معلم با شاگرد از عوامل تعیین کننده سازگاری اجتماعی است بنابراین شاید کیفیت ارتباط با معلم در رشد سازگاری اجتماعی کودک تاثیر بگذارد. گلاسر معتقد است که کیفیت ارتباط در مدرسه از جمله عوامل موثر در رشد عزت نفس کودکان است و وی بر این نکته پافشاری می کند که ریشه اکثر مشکلات در نظام آموزشی است و معلم بایستی بتواند کمبودهایی را که کودک در خانه با آن مواجه شده است در مدرسه جبران کند. بهتر است در پژوهش های آینده متغیر نوع ارتباط معلم با کودک یا حداقل سبک رفتاری وی سنجیده شود.
2- صرف بودن در مدارس پیش دبستانی شاید نتواند کودکان را به سمت سازگاری اجتماعی رهنمون سازد به نظر می رسد کیفیت آموزشها و اینکه کودکان در این مراکز طبق چه اصول و مبانی آموزش می بینند مهمتر باشد. پیشنهاد می شود که در پژوهش های آینده محتوای مطالب آموزشی مورد تحلیل قرار گیرد تا مشخص گردد که آیا یکی از اهداف نهایی نظام آموزش پیش دبستانی افزایش سازگاری اجتماعی هست یا خیر؟
3- هر چند کودکان مقداری از اوقات روزانه را در مدارس می گذرانند اما کیفیت ارتباط با والدین و جو عاطفی حاکم بر خانواده نیز در رشد اجتماعی کودکان تاثیر زیادی می گذارد.
4- میزان گذراندن تجربه پیش دبستانی نیز یکی از متغیرهای مهم در سازگاری اجتماعی کودکان است. در این پژوهش این متغیر مشخص نشد ممکن است کودک هر چه بیشتر مدارس پیش دبستانی را تجربه کند در رشد مهارت های برقراری ارتباط و سازگاری وی تاثیر بیشتری بگذارد. به همین دلیل پیشنهاد می شود که در پژوهش های آینده این موضوع مورد سنجش قرار گیرد.
خرید و دانلود آنی فایل